سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیت الله خوشوقت

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/2:: 11:33 صبح

آیت الله خوشوقت

امروز داشتم از نزدیک مسجد زینبیه سلام الله علیها رد می شدم،برام پیام اومد:آیت الله خوشوقت امروز در بیمارستانی در مکه مکرمه به ملکوت اعلی پیوست!

مسجد زینبیه جایی بود که ایشون یک هفته در میون اونجا درس اخلاق می گفتند.بدجوری حالم گرفته شد.

زمانی که عالم فوت می کند شکافی ایجاد می شود که هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند.

بعد شنیدن این خبر اولین چیزی که به یادم اومد این بود که در آخرالزمان و چندی قبل از ظهور فوت عالم ها زیاد می شه.

روحش سرشار از رحمت الهی باد.

منبع خبر:خبرگذاری رسا


رایتل! قضاوت با خودتان!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/2:: 1:35 صبح

اپراتور نسل سوم

رایتل تنها یک وسیله است و به خودی خود همانند یک کارد میوه خوری است که با آن هم می شود میوه خورد و هم می شود آدم کشت.

مشخص است که با این وسیله شما به راحتی می توانید از راه دور تصویر عزیزانتان را ببینید و امکانات دیگری که دیگر نیازی به گفتن آن نمی بینم چون به اندازه کافی رایتل در تبلیغ های تلویزیونی به آن پرداخته است.


اما آسیب های رایتل:

1. راحتتر شدن و افزایش رابطه های حرام
2. به خطر افتادن حریم های خصوصی


شاید بعضی ها بگویند که تمام این امکانات قبلا هم از طریق اینترنت فراهم بود،بنابراین با آمدن رایتل اتفاق تازه ای نخواهد افتاد.
در پاسخ این حرف باید گفت :
اول اینکه خود پدیده چت یکی از آسیب های اجتماعی جدی است، و اینکه یک چیز غلطی وجود دارد دلیل نمی شود که ما به آن دامن بزنیم.
جدای از این ، امکان استفاده از اینترنت برای همه فراهم نیست و اگر هم فراهم باشد به سادگی استفاده از یک گوشی همراه نیست.
برای بیشتر روشن شدن خطر کافی است کمی به جامعه اطرافمان دقیق تر توجه کنیم،مثلا وقتی را تصور کنید که این سیم کارت در اختیار پسران و دختران نوجوان قرار بگیرد چه اتفاقی می افتد؟ نوجوانانی که سرشار از شور و هیجان و علاقه به رابطه با جنس مخالف هستند و با توجه به سن کم و ناپختگی شان به هر طریقی به دنبال برطرف کردن این نیاز طبیعی شان می روند و معمولا هم متوجه عواقب آن نیستند و تنها به دنبال برطرف کردن عطش خود هستند، وکنترل چنین نوجوانی خیلی سختر از موقعی است که به یک رایانه با اینترنت حتی پرسرعت دسترسی داشته باشد.
این تنها یک مورد از مواردی بود که به ذهنم رسیده است،باقی ماجرا را خودتان دنبال کنید.
بعد ازاین توضیح مختصر به نظر شما بازهم رایتل پدیده مبارکی است؟!


چرا ولنتاین مبارک؟!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/11/25:: 8:5 عصر

ولنتاین


چه شوق و ذوقی دارد ، این که چه هدیه ای برای نامزدش بخرد ذهنش را مشغول کرده...
ولنتاین که می رسد هدیه را به نامزدش می دهد و می گوید: ولنتاین مبارک عزیزم،نامزدش از او می پرسد: ولنتاین چه روزیه؟!چرا تو این روز به من هدیه می دی؟!
جواب می دهد: واقعا نمی دونی؟!
ولنتاین روز عشاقه،تو کشورای غربی این روز رو جشن می گیرن و به هم دیگه هدیه میدن.
نامزدش می گوید:خب؟!
-خب که خب!خب نداره دیگه! من برای تو که تمام زندگی من هستی هدیه خریدم.
-ببین اصلا من کاری ندارم که ولنتاین واقعا ریشه اش چیه و چیز خوبی هست یا نه؟
ولی چرا باید ما با این فرهنگ و آیین بزرگ،مثل آدم های سست و بی ریشه کشته و مرده فرهنگ غرب باشیم؟مگه ما خودمون عید کم داریم برای هدیه دادن؟!
راستش وقتایی که تو این حال و هوا هستی برام خیلی غریبی،خیلی از خود واقعیت دور میشی.
-یعنی چی؟! یعنی حالا نمی خوای این هدیه رو از من قبول کنی؟!
-نه ه ه! هدیهت رو که قبول می کنم، اصلا مگه برای هدیه دادن حتما مناسبت لازمه،برای ما هر روز روز عشاقه،مگه نه؟!


این جا افغانستان نیست!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/11/23:: 8:36 عصر

مخلص کلام
دیروز بعد از راهپیمایی 22 بهمن در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به سمت رئیس مجلس لنگه کفش پرت کردند و اجازه ندادند که صحبت کند،
ما هم قبول داریم که رئیس مجلس و رئیس جمهور در یکشنبه هفته گذشته در مجلس بداخلاقی کردند، ولی این رفتار شما هم در حرم مقدس حضرت معصومه (س)  کمتر از بد اخلاقی آنها نبود.

اما شرح واقعه :
دیروز بعد از راهپیمایی 22 بهمن آقای لاریجانی در شبستان حرم حضرت معصومه سلام الله علیها پشت تریبون رفتند تا صحبت کنند، از همان ابتدا عده ای با شعار دادن(مثل خواص بی بصیرت ،بصیرت بصیرت) اجازه ندادند که صحبت ایشان پا بگیرد،آقای لاریجانی جمعیت را به آرامش دعوت کردند ولی انگار که بنزین روی آتش بریزی اعتراض ها بیشتر شد ولنگه کفش بود که از طرف عده ای از مردم به طرف ایشان روانه می شد ، در نهایت آقای لاریجانی با یاری نیروهای امنیتی از دست مردم خشمگین جان سالم به در بردند،بعد از آن حجت الاسلام و المسلمین سعیدی امام جمعه موقت قم و تولیت حرم حضرت معصومه (س) بر روی سکو رفتند و کنترل جعمعیت را بدست گرفتند تا کار به جاهای باریک تر نکشد و با سخنانی کوتاه به حمایت از مقام ولایت و رهبری پرداختند و بداخلاقی مسئولین را مذمت کردند.سخنانی کوتاه که حالا با تکبیرهای جمعیت بیشتری تایید می شد.
سال قبل هم رییس مجلس در چنین روزی در حرم صحبت کرد و با اعتراض مردم روبه رو شد البته شدت آن نسبت به امسال خیلی کمتر بود،و می شد حدس زد که امسال هم چنین اتفاقی بیافتد،باز آفرین به هوش احمدی نژاد که چند سالی است که دیگر به دنبال سخنرانی عمومی در قم نیست.
شکی نیست که رهبری و مردم از بداخلاقی های مسئولین در یکشنبه گذشته مجلس خیلی ناراحت هستند، بگو و مگوی رئیس مجلس و رئیس جمهور شباهت زیادی به کینه توزی های بچه گانه دارد که طرفین به هر قیمتی شده می خواهند به طرف مقابل ضربه بزنند و اصلا برایشان مهم نیست که چه عواقبی دارد. و این برای جمهوری اسلامی ایران که یک نظام اخلاق مدار است یک آبروریزی بین المللی محسوب می شود.
ولی راه مقابله با این بچه  بازی های مسئولین این نیست که در سطح جامعه درگیری فیزیکی ایجاد کنیم.آن هم در یوم الله 22 بهمن و در حرم مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها
زیرا این ره که می روید به افغانستان است برادر...

ناگفته نماند که بعضی این لنگه کفش پرانی را برنامه ریزی شده و از طرف جریان انحرافی دولت می دانند.


ساندیس 22 بهمن 91

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/11/23:: 12:53 صبح

22 بهمن

22 بهمن امسال هم رفتیم راهپیمایی ، به کوری چشم دشمن های خارجی و داخلی ایران اسلامی ساندیسشم خوردیم.


اعدام های سلیقه ای

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/11/7:: 5:4 عصر

چند روز پیش دو زورگیر را که سرو صدای زیادی در داخل و خارج کشور به راه انداخته بودند به جرم محاربه اعدام کردند،فاصله دستگیری این دو زورگیر تا اعدام بسیار کوتاه بود .

این مساله موجبات خوشحالی اکثر مردم را فراهم آورد از جمله افرادی که مدت هاست مزاحمت های افراد شرور در محله شان زندگی آنها را مختل کرده بود مثل بعضی مناطق تهران، و انصافا هم برخورد محکم و سریع با مجرمان تاثیر به سزایی در کم شدن جرم و جنایت دارد.
البته ناگفته نماند  که مهمتر از آن پیدا کردن زمینه های این جرم ها و اصلاح آنها است.
ولی سوالی که شاید برای خیلی ها از جمله خود من پیش آمده این است که آیا اجرای این احکام همیشه و در همه موارد مشابه صورت می گیرد؟
چطور است که در این موردی که گذشت ، در حالی که قتلی صورت نگرفته بود، در یک چشم به هم زدن مجرمان به بالای چوبه دار رفتند ولی در برخی موارد مشابه و حتی حادتر اقدام مناسب صورت نمی گیرد؟!
یک نمونه نزدیک آن همان قاتل شهید عبد الرحمن قاسمی است که با گذشت یک سال و نیم از آن ماجرا هنوز کمترین خواسته خانواده شهید یعنی اعدام قاتل در ملا عام اجرا نشده است.
در حالی که سابقه سیاه این فرد برای مردم شهر لشت نشاء استان گیلان روشن است، شراب خواری که وقتی مست می کرد در بازار حرکت می کرد و ناموس مردم را مورد آزار و اهانت قرار می داد و موجب اختلال در کسب و کار بازاریان می شد، وعلی رغم چند بار دستگیر شدن پس از مدت خیلی کوتاهی آزاد می شد و دوباره به رفتار خود ادامه می داد، و وقتی با مخالفت های پدر این شهید روبه رو شد به پدر و پسر حمله کردند و پسر را به ضرب چاقو به شهادت رساندند.

برای اطلاعات بیشتر به لینک های زیر بروید:

شهید امر به معروف و نهی از منکر

ماجرای به شهادت رسیدن شهید عبدالرحمن قاسمی


آب پرتقال خنک!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/10/29:: 8:36 عصر

آب پرتقال خالص و طبیعی

سینا روی مبل می نشیند و پایش را روی پایش می اندازد، آب پرتغال طبیعی و خنک را یک نفس سر می کشد،بعد نگاه عاقل اندر سفیهی به مرتضی می اندازد و با لحنی آرام و مشفقانه می گوید: مرتضی جان صلاح نیست!چرا متوجه نیستی؟! منم قبول دارم که باید با فساد مالی و مدیریتی بعضی از مدیران دولت برخورد بشه ولی باور کن الان صلاح نیست!تو که این حرف ها رو بزنی ، حزب های مخالف دولت دنباله اش رو می گیرن و هی می زننش تو سر دولت ،اصلا تو خودت چقدر زحمت کشیدی و ازاین دولت حمایت کردی تا این دولت بیاد سرکار؟! حالا درسته که با دست خودت کاری کنی تا دوباره دوم خردادی ها بیان سرکار؟! که نه به  دین اعتقاد دارن و نه خدمت به مردم...
هوا گرم است ، سینا با کتاب سیاست در دنیای امروز خودش را باد می زند،اما فایده ای ندارد کنترل کولر گازی را بر می دارد و روشنش می کند.
مرتضی ساکت است، لیوان آب پرتقال را بلند می کند که بخورد ولی دوباره آن را روی میز می گذارد و در فکر دختربچه ای فرو می رود که امروز در اتوبوس دیده بود،کاپشن سبز کهنه ای به تن داشت و کنجکاوانه به پلاستیک های در دست او نگاه می کرد،انگار دنبال چیزی می گشت ،و مرتضی نگاه ملتمسانه کودک را خوب فهمیده بود،اما در پلاستیک ها چیزی نبود که مرتضی کمی از آنها را به او هدیه بدهد،نیم کیلو قارچ و مقداری آرد، به ذهنش خطور کرد که اسکناسی به او هدیه بدهد اما وقتی نگاهش به چهره پدر دخترک افتاد پشیمان شد ،پدرش کاپشن چرمی به تن داشت که پوسته پوسته شده بود و قسمتی از لایه رویی آن هم رفته بود،چهره ای عمیق و پر از درد داشت ولی آرام و صبور...
مرتضی در همین افکار بدون این که آب پرتقالش را بخورد از سینا خداحافظی می کند و می رود.


پیاده روی عشق

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/10/23:: 4:54 عصر

تلویزیون عده زیادی را نشان می داد که پیاده به سویت می آمدند،برف می بارید،خوب خودشان را پوشانده بودند آخر هوا خیلی سرد بود،چهره گرم و بشاش آنها خبر می داد از عشق و نشاط درون قلبشان به تو،قدم هایشان استوار بود و سریع...

چقدر دلم می خواست من هم با آنها بودم، پیاده می آمدم و می آمدم ،آنوقت که به تو رسیدم عاشقانه هی نگاهت می کردم و نگاهت می کردم...

و می گفتم آقا نگاه لطف به من که پیاده به دیدارت آمده ام می کنی؟...

حرم امام رضا علیه السلام


خودرو سازی دولا دولا میشه؟!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/10/19:: 4:10 صبح

گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما
با حضور
خودروساز اول
خودروساز دوم
و خانم مجری
نخیر نفر سومی به عنوان  منتقد حضور نداره.
خانم مجری: مردم از کیفیت خودروها انتقاد دارن نظر شما چیه؟

خودروساز اول و دوم : کیفیت خودروها خیلی هم خوبه، خیلی هم دلشون بخواد،اگه خوب نبود که این قدر محصولات مارو نمی خریدند، خانم حرف ها می زنید ها!
کیفیت خودرهای ما الان درحال رقابت با شرکت های خارجیه،ناظر فرانسوی بالای سر کارخانه های ماست باور بفرمایید میگه که کیفیت خودروهای ما با خودروهای فرانسوی مو نمی زنه.
خانم مجری: مردم از بالا بودن قیمت خودرو ها انتقاد دارن،نظر شما چیه؟
و باز خودرو ساز اول و البته خودرو ساز دوم به اتفاق همدیگر:
چی؟! بالاست؟!مزاح می فرمایید
تازه این قیمتی که الان وجود داره خیلی پایین تر از قیمت واقعی خودروهاست،با این وضعیت که داریم پیش میریم تاچند ماه دیگه ما ورشکست میشیم چون همش داریم ضرر میدیم.
اصلا چرا باید همه بارها روی دوش ما باشه؟! اگه دولت میخواد خودروی ارزون دست مردم بده خوب باید هزینه اش رو به صورت دلار به ما پرداخت کنه،باور کنید که ما داریم از نون شب بچه هامون میزنیم و خودروی باکیفیت دست مردم میدیم.
و سه نقطه الی آخر گفتگو که من دیگه بقیه اش رو نقل نمی کنم چون میترسم  برای این دو خودروساز زار زار بزنید زیر گریه و وبلاگ منو آب برداره و نوشته های من پاک بشه.
اما نتیجه اخلاقی که از این گفتگو می تونیم بگیریم اینه که کار گروهی خیلی خوبه و بهتر از کار انفرادی جواب میده مثل کار گروهی که در همین گفتگو شاهدش بودیم.


شما خسته نیستید؟

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/9/29:: 3:13 صبح

دعا

یکی از دوستانم در مورد طرف های مختلف انتخابات آینده از چند نشریه نقل قول کرده بود و نظر خواسته بود با خودم گفتم که بد نیست جوابی که در مورد مطلب او نوشتم را در وبلاگ خودم هم قرار دهم.

برخلاف حرف  خیلی از روانشناسان (که در شناختن روان خودشان هم مانده اند)که می گویند از جملات با بار منفی استفاده نکنید می خواهم بگویم:خسته ام،
خسته ام از جنبش سبز که از اسلام نه باطنش را قبول دارند و نه ظاهرش را.
خسته ام از سیاستمدارانی که دین را به لیبرالیسم فروختند.
خسته ام از جریان انحرافی دولت که ماسک حق بر چهره زده اند ولی حرمت هیچ چیزی را نگه نمی دارند.
خسته ام از کسانی که دم از گفتمان انقلاب زدند و اکنون ارزش های اسلامی و گفتمان انقلاب را به بازی گرفته اند.
خسته ام از این که هی ببینم که کسی از پایمال شدن حقش بگوید و مسئول مربوطه یا او را حساب نکند،و یا برای جوابگویی به رسانه ها جواب های صد من یک غاز تحویلش بدهد.
و دلم می گیرد از تنهایی نائب امام عصرمان سیدعلی،
خسته ام از خیلی طرفداران سید علی که طرفداری شان فقط حرف است و به این خاطر که انگ ضد ولایت نخورند، و آنگاه که هنگام عمل کردن می شود جز بهانه و توجیه های خنده دار چیزی نمی شنوی.
و دلم می گیرد از تنهایی مهدی فاطمه،دلم می گیرد که ما هنوزم که هنوزه نفهمیدیم خواسته تنها باقی مانده خداوند بر روی زمین را،و اگر فهمیده بودیم ظهورش این قدر طولانی نمی شد.
و خسته ام از کسانی که کلید خوشبختی هایشان را در سرزمین غرب می جویند سرزمین افسرده ای که حتی خیال به تصور خوشبختی شان تلخند می زند.
خسته ام از این دنیای خفته.
خسته ام از این دموکراسی که نتیجه اش کشته شدن مردم بحرین،فلسطین،میانمار،عراق،افغانستان،پاکستان،سوریه،یمن،... است،که اشک کودکان مظلوم را درآورده است.
خسته ام از این آزادی که درنده خویان مهمانان ویژه آنند.
خسته ام از حقوق بشر هنگامی که مردم سومالی از گرسنگی میمیرند.
خسته ام از هرآنچه بوی طاغوت می دهد،که بنابر آیه الکرسی هرآنچه از ولایت الله خارج شد در ولایت طاغوت است.
خسته ام از این دنیای رنگارنگ بی رنگ.
بقیة الله بیا و مرا برای همیشه اسیر خودت کن تا رها شوم از هرآنچه رنگ زیبایی دارد و از درون پوسیده است.
بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین و ما أنا علیکم بحفیظ.
باقی مانده خداوند بر روی زمین برای شما بهتر است اگر مومن باشید و من نگهبان شما نیستم.
جمله 86 از بخش هود از کتاب پیام های خدا به تک تک ما.

و کلام آن پیرمرد اخلاقی را یادم می افتد،مجتهدی مرحوم را می گویم،حدیث می خواند، خداوند می گوید: به عزت و جلال خودم قسم که قطع می کنم امید بنده ای را که به غیر من امید دارد.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 34 ، بازدید دیروز: 131 ، کل بازدیدها: 253631
_