سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فلسفه مُدن روی دوچرخ

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 92/2/26:: 1:19 صبح

دوچرخه سواری

از روزی که شروع کردم به با دوچرخه به کلاس رفتن تا حالا خداروشکر پاهایم خیلی قوی تر شده است و حالا دیگر خیلی راحت تر و سریع تر رکاب می زنم.

زمستان هوا سرد بود و من هم که سینوزیت داشتم ، نمی شد زیاد دوچرخه سوار شد ، ولی هوا که خوب شد ، دوچرخه را راه انداختم ، هم ورزش خوبی می شود وهم کرایه تاکسی نمی دهم،علاوه بر این ها تفریح خوبی هم می شود.

ولی امان از بد راندن اتومبیل ها و موتورها!

گاهی از بس بد می رانند که احساس می کنم در شهر هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد!

البته می شود در این بی قانونی ، قاعده ای هم پیدا کرد!

آن هم " مقدم داشتن نفع شخصی خود در هر صورتی " است!

قاعده ای که فقط ناظر به جزء است و از مصلحت کل غافل ، و وقتی این طور شد تصادف و تصادم پیش می آید و آن وقت همان جزء هم که مد نظر بود آسیب می بیند.

اگر همه این مطلب را متوجه می شدند و رفتارشان را اصلاح می کردند شاید دیگر هیچ تصادفی رخ نمی داد.

با خودم می گویم:

ای بابا ! چنین چیزی که شدنی نیست، چون الان فرهنگ جامعه ما خیلی دورتر از این حرف هاست ، مسئولین باید فکری بکنند ، و قانون ها و نظارت ها دقیق تر بشوند.

مگر این که بگوییم خود مسئولین هم مطلب را نفهمیده اند!

که البته خیلی خیلی خیلی خیلی بعید می دانم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مانده ام پس گیر کار کجاست؟!

شما را به خدا شما راه چاره ای پیش پایم بگذارید ، فقط نگویید که خب تو دوچرخه را کنار بگذار ، که اصلا راه ندارد! منم و همین یک دوچرخه!

 


حسنی به اروپا می رود!!!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 92/2/17:: 9:1 صبح

حسنی نگو یه دسته گل

حسنی که دیپلمش را می گیرد ، آماده می شود برای سفر به اروپا...

چی؟ تعجب کردید؟

حق دارید خب، ولی باور کنید که حسنی تنبل تنبل ها و شلخته ما عوض شده!

عموی حسنی وقتی می بیند که حسنی شوق و رغبتی به درس خواندن ندارد از اروپا برایش می گوید ، ان قدر که حسنی را مشتاق به دیدار اروپا می کند، بعد به او قول داد که اگر درسش را خوب بخواند و دیپلمش را با معدل بالاتر از 19 بگیرد حتما او را برای ادامه تحصیل به اروپا بفرستد .

حسنی خواند و خواند و درس انگلیسی را با رغبت بیشتری می خواند ،هر چه نباشد در سفر به اروپا خیلی لازمش می شد، دوران راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و دیپلمش را با معدل 19.92گرفت.

عموی حسنی که از موفقیت حسنی خیلی خوشحال بود قبل از این که امضای دیپلم حسنی خشک شود ، بلیط حرکت به سمت فرانسه را در دستان حسنی گذاشت.

حسنی خوشحال و سرمست تهران را به مقصد پاریس ترک کرد ، حسنی فرانسوی بلد نبود ولی خوشحال بود که دست کم زبان انگلیسی را خوب خوانده است.

اما این خیال خام دیری نمی ماند و به یک باره متلاشی می شود ، حسنی متوجه می شود که جز چند جمله دست و پا شکسته چیزی برای صحبت کردن ندارد تازه آن هم با یک لهجه درب و داغان. در عجب فرو می رود که پس این همه سال انگلیسی خواندن دقیقا چه فایده ای داشته است؟! وضع انگلیسی نوشتن هم که تعریفی نداشت!

خلاصه سرتان را درد نمی آورم حسنی با هزار مصیبت از تحصیل در فرانسه فارغ می شود و راهی وطن می شود.

در ایران به امر تحقیق و تدریس و... مشغول می شود و بعد از چندی به پیشنهاد  یکی از رفقای در وزارتخانه آموزش و پرورش پستی را در این نهاد مقرنس بر عهده می گیرد.

با توجه به استعداد های شگرف حسنی طولی نمی کشد که علی رغم  سنگ اندازی های حسودان به پست وزیری این نهاد منصوب می شود.

حسنی حالا فرصتی پیدا کرده بود که به دغدغه ای که سال ها ذهن او را مشغول کرده به طور جدی رسیدگی کند، بنابراین اولین پروژه ای را که شروع  می کند همان طرح سامان دهی آموزش انگلیسی است که با تشکیل کار گروهی شروع به تغییر شیوه آموزش این درس می کند، و تمرکز آن را  به جای گرامر بر روی مکالمه انگلیسی به صورت کاربردی قرار می دهد.

اما قضیه به همین جا ختم نمی شود ، حسنی متوجه می شود که آموزش عربی که برای درک متن قرآن و احادیث است هم کارآیی لازم را ندارد و کم کم متوجه می شود که اصلا سیستم آموزشی ایران از ریشه خراب است و کارایی و بازده لازم را ندارد، آموزش دروس در همه رشته ها دور از کاربرد است و بیشتر آن ها مطابق دانسته های روز نیستند.

این می شود که تصمیم می گیرد که یک تحول اساسی در این نظام آموزشی ایجاد کند ، بنابراین شروع می کند به تدوین برنامه ای و...

اما یک روز وقتی به محل کار خود می رود پاکتی را دریافت می کند که در آن درج شده بود

: شما از سمت وزارت آموزش و پرورش برکنار شدید!


نشانه

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 92/1/25:: 9:14 صبح

تو اگر نمی ایستادی ، تو اگر زخم برنمی داشتی ، تو اگر شبانه و مخفیانه دفن نمی شدی ، خط هدایت گم می شد!

مزار بی نشان تو نشانه ای شده است برای انسان ها!

تا بپرسند چرا دختر پیامبر اسلام(ص) مزارش نشان ندارد؟!

پدرت گفت: فاطمة بضعة منی فمن اذاها فقد اذانی فمن اذانی فقد اذا الله

فاطمه پاره تن من است ، هرکس او را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است.

چه کسی باعث شد که تو را شبانه و مخفیانه دفن کنند؟!

اصلا چرا در جوانی از دنیا رفتی؟!

و این علامت سوال تا ابد فتنه گران را رسوا خواهد کرد!


نگاه من به رسوایی

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 92/1/18:: 12:46 صبح

فیلم رسوایی

در تعطیلات عید سری به سینما و رسوایی زدیم! انتظار چنین فیلمی را از ده نمکی نداشتم!!

به نظرم فیلم نامه رسوایی برخلاف سه گانه اخراجی ها (مخصوصا اخراجی های سه!) منظم تر ، منطقی تر و آرام تر بود.

در حالی که در سه گانه اخراجی ها فیلم بیشتر متکی به هنرنمایی های شخصی بازیگران طنز بود.

و همچنین رسوایی برخلاف خیلی از فیلم های ایرانی حرفی برای گفتن داشت!

نگاه دینی و اخلاقی(و العاقبة للمتقین) فیلم کم نظیر و زیبا بود و به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد ، و انصافا جا دارد که فیلم سازان بیشتری در این زمینه کار کنند.

اما برسیم به انتقاد!

به نظرم در رسوایی هم همچون فیلم های قبلی ده نمکی جای ظرافت های هنری یک فیلم ساز حرفه ای خیلی خالی است و روایت فیلم خیلی ساده پیش می رود.

ای کاش آقای ده نمکی در این زمینه تلاش بیشتری می کرد تا رسوایی به فیلمی ممتاز از همه نظر تبدیل شود.

امشب که بیست و سی نگاه می کردم فعلا رسوایی در فروش اول بود.

یک نکته همینجورکی: اول اومدم عنوان رو "رسوایی ده نمکی" انتخاب کنم! یاد یک قضیه افتادم که در یک مجلس که آیت الله دستغیب (ره) حضور داشت ، وقتی مجری میخواست ایشان را برای سخنرانی دعوت کند ،گفت:از آقای دستغیب صاحب گناهان کبیره 1 دعوت می کنم که برای سخنرانی تشریف بیاورند!

بعدشم خواستم عنوان رو "رسوایی در سینمای عید" انتخاب کنم که با خودم گفتم این عنوان هم خیلی شبیه تیتر مجله های زرده!

1.منظور مجری صاحب کتاب گناهان کبیره بود.


ماجرای دو لباس

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/20:: 6:21 عصر

خندان و ناراحت

ماجرای اول

همسرش را دوست داشت، در خرج کردن برای او کم نمی گذاشت،دوست داشت که بهترین امکانات را برای او فراهم کند.

یک بار که رفته بودند بیرون تا لباس بخرند مرد لباس گران قیمتی را برای همسرش انتخاب کرد، آخر دوست نداشت که در فامیل کم بیاورد،دوست داشت که همسرش بهترین باشد ، ولی زن از  لباس دیگری خوشش آمده بود که از نظر مدل کمی ساده تر و از نظر قیمت خیلی پایین تر بود ، ولی شوهر کوتاه نمی آمد و گفت: اون لباس املی چیه که تو انتخاب کردی!

زن در فکر فرو رفت که مگر یک لباس چقدر اهمیت دارد که به خاطر آن شخصیت مرا له می کند...

مرد ادامه می دهد: من این همه به فکر تو هستم  و بهترین زندگی رو برای تو فراهم کردم تو هم باید به نظر من اهمیت بدی!

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله والسلم :هرکس مومنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، این کار سبب بخشودگی گناهش نمی شود و در برابر آن پاداشی نبیند.

من أحزن مومنا ثم أعطاه الدنیا لم یکن ذلک کفارته، ولم یوجر علیه.البحار

ماجرای دوم

برای چرخاندن زندگی کم نمی گذاشت ، ولی وضع مالی اش خیلی تعریف نداشت.

یک روز با همسرش رفته بودند بیرون که لباس بخرند ، زن لباس گران قیمتی را انتخاب کرد و نظر مرد را پرسید.

مرد گفت: به نظر من این لباس برازنده تو نیست!

زن با تعجب به مرد نگاه می کند!

مرد لبخندی می زند و ادامه می دهد : می دونی چیه؟ به نظر من اصلا لباسی که برازنده تو باشه تو این دنیا وجود نداره اگه می تونستم سفارش می دادم بهترین لباس رو برات از بهشت بیارن ، ولی چه میشه کرد از ویژگی های این دینا محدودیته!

و از جمله این محدودیت ها ، اینه که من الان پول کافی برای خرید این لباسو هم ندارم، به نظر من میتونیم لباس زیبا و ارزون تری هم پیدا کنیم.

مرد لحظه ای درنگ می کند و ادامه می دهد: البته اگه راضی نیستی میتونیم اصلا امسال برای من لباس نخریم و پولشو بذاریمو این لباسو برای تو بخریم!

زن در فکر فرو رفته و در دلش می گوید: حاضر نیستم که یک لحظه از محبت های همسرم را با گران قیمت ترین لباس های دنیا عوض کنم...

مرد: خانم به چی فکر می کنی؟! بالاخره چی کار کنیم؟

زن: ها؟! هیچی! اصلا هرچی تو بگی...

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام: خوشرویی ریسمان محبت است.

 سبب المحبة البشر.بحارالانوار

البشاشة حبالة المودة.غررالحکم

از قضا زن و مرد ماجرای اول همان لباس گران قیمتی را می خرند که زن ماجرای دوم در ابتدا انتخاب کرده بود ، و زن و مرد ماجرای دوم همان لباسی را می خرند که زن ماجرای اول خوشش آمده بود و مرد حاضر به خریدن آن نشد.

شکلک خندان


دوبس دوبس!!!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/10:: 5:20 عصر

سیستم صوتی ماشین

به نظر شما چرا بعضی از کسانی که در ماشین موسیقی گوش می کنند صدایش را آن قدر بلند می کنند که تمام کوچه و خیابان را بر می دارد؟

  1. شنوایی آنها ضعیف است ، زیاد می کنند که خوب بشنود.
  2. گوش کردن آهنگ تنهایی به آنها حال نمی دهد.
  3. شنوایی من و امثال من خیلی قوی است.
  4. اصلا  کسی جرائت ندارد در جمهوری اسلامی این کارها را بکند ، دستگاه های مسئول به سرعت جلوی آن را می گیرند.

سایت سراب رایتل

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/9:: 12:0 صبح

سید عزیز در نظرات، آدرس یک سایت در مورد رایتل رو برای ما قرار دادن، این سایت نظرات بزرگان دین و علم اجتماع و روانشناسی درباره رایتل رو جمع آوری کرده ، نسبتا خوب کار کردن،شما هم برید ببینید ضرر نداره.

لینک اونو براتون قرار می دم.

 از این جا ببینید: سایت سراب رایتل


عجایب هفتگانه

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/8:: 7:31 عصر
  1. بعضی از بانک ها(اسم نمی برم و نمی گم که بانک صادراته) وام ازدواج کسانی را که ثبت نام کرده اند را نمی دهند و  وقتی به آنها مراجعه می کنی می گویند که اعتبار لازم برای پرداخت وام را ندارند ، بعد از مدتی میبینی که قبل از این که وام ثبت نام شدگان را بدهند دوباره دارند در سایت وام ازدواج ثبت نام می کنند.
  2. با وجود این که خود دولت در گرانی خودرو نقش داشته و این اجازه را به خودروسازان داده که قیمت ها را بالا ببرند ، ،آقای احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی شان با لحنی دلسوزانه و نگاهی عاقل اندر سفیه خودروسازان را نصیحت می کند که گرانی خودرو به نفع خود شما هم نیست. طوری صحبت می کنند که انگار دولت در این قضیه هیچ نقشی نداشته است.
  3. ...

می پرسید این شد دوتا پس بقیه اش کو؟!

خب من دوتا را گفتم پنج تای دیگر را می گذارم به عهده شما !


نگاه شما به فناوری چیه؟(طنز)

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/6:: 1:4 صبح

یه سوال دارم که سوال سختی هم نیست و جواب دادن به اون خیلی چیزهارو حل می کنه

نگاه شما به فناوری چیه ؟

  1. فناوری همش فایده است و اصلا نمی شه از اون استفاده بد کرد و اونهایی که می گن از فناوری استفاده های بدی هم شده(مثل بمب هسته ای و شبکه های ماهواره ای که تصاویر مستهجن خانمان برانداز پخش می کنند و ...) دروغ می گن و خیلی بدن.
  2. کسی که می گه باید آسیب های فناوری رو کنترل کرد و اون رو در مسیر تعالی انسان ها به کار برد دیوونه است و باید بهش خندید و مسخرش کرد که دیگه عقده ای بازی در نیاره.
  3. یکی از فامیل های ما تو رایتل کار میکنه پس کسی غلط می کنه که بخواد با تماس تصویری رایتل مخالفت بکنه.
  4. اصلا فناوری چیز مقدسی است و باید آن را پرستید.( مطابق دین جدید فناوری پرستی)
  5. با فناوری در هر صورت موافقم و اصلا کاری به این حرف های قلمبه و سلمبه ندارم.

رایتلی ها: بشر مختار است!

ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 91/12/4:: 6:51 عصر

در پاسخ به طرفداران رایتل که می گویند:

خداوند بشر را مختار خلق کرده و نمی شود او را مجبور به انتخاب چیزی کرد.

بنابراین نباید جلوی رایتل را گرفت.

پاسخ :

این حرف شما یک مغالطه است که قبلا هم شبیه آن در مورد آیه «لااکراه فی دین» مطرح شده بود که شهید مطهری جواب کوبنده و بسیار زیبایی به آن داده اند.

شبهه اندازان می گفتند که خدا گفته که در قبول کردن دین اکراهی نیست (به خیالشان که ترجمه آیه این می شود)پس چرا شما ما را مجبور می کنید که نمازبخوانیم و مسلمان باشیم و...

شهید جواب می دهد این حرف شما تحریف معنای آیه است ، چرا  که درست است که خداوند انسان ها را از نظر تکوین( تقریبا همان آفرینش فارسی) مختار خلق کرده ولی از نظر تکلیف به انسان اجازه نداده که هرطور دلش می خواهد عمل کند،و او را با ترساندن از عذاب حتمی جهنم مجبور به انتخاب احکام شرعی کرده .

و ترجمه درست آیه به فارسی این است که در دین اکراه راه ندارد، یعنی چه؟ یعنی این که دینی که از روی اکراه و اجبار پذیرفته شود نزد خداوند ارزشی ندارد ،دینی ارزش دارد که از روی  قبول قلبی پذیرفته شده باشد (نقل به مضمون).

مانند اسلام ابوسفیان که نزد خداوند ارزشی ندارد چون از روی اکراه پذیرفته بود و خودش هم به این اعتراف داشت، ولی این دلیل نشد که پیامبر (ص)  او را در پذیرفتن دین مختار بگذارد بلکه به خاطر قوانین جامعه اسلامی او را مجبور کرد که اسلام بیاورد.

لطفا  به مطالبی که گفتم خوب دقت کنید و سرسری از آنها عبور نکنید،خدای نکرده من این جا به دنبال رو کم کردن نیستیم.

اما برگردیم سر بحث خودمان یعنی رایتل

اول این که ما نمی خواهیم کسی را مجبور کنیم که کاری را انجام دهد ، ما فقط امکان استفاده از این سیم کارت را از دیگران سلب می کنیم(به این بند خوب توجه کنید لطفا  ، نکته دقیق و ظریفی بود)سلب امکان با اجبار دو چیز متفاوت است.

بنابراین ما می خواهیم نوعی محدودیت در استفاده از فناوری را قانون کشور کنیم. چون فناوری بی قید و بند خطرآفرین است، مثل محدودیتی که در استفاده از سلاح گرم در کشور قائل شده ایم،هرچند این چیزی نیست که بعینه در دین اسلام در مورد آن دستوری وارد شده باشد،ولی به خاطر امنیت مردم کشورمان این محدودیت را قائل شده ایم.

البته حتی آن جوامع غربی که شما آن قدر سنگ فناوری آنها را به سینه می زنید مطابق ارزش هایشان یک سری محدودیت ها را به صورت قانون وضع کرده اند.

مساله حجاب هم دقیقا همین است، یعنی خداوند  این قانون را وضع کرده و مسلمان ها موظف اند که این محدودیت را قبول کنند،هرچند اگر این حجاب هم نبود همه  سوءاستفاده  و گناه نمی کردند و به قول شما بعضی ها فرهنگ استفاده را داشتند(لبخند دوستانه)، پس می شود بگویید چرا خداوند برای حق انتخاب انسان ها ارزش قائل نشده و این محدودیت را از واجبات قطعی دین اسلام قرار داده است ؟!

خداوند به خاطر تمایل سرکش مردها نسبت به زیبایی زن ها این محدودیت را در جامعه انسانی واجب کرده. نوعی محدودیت که مصونیت از خطرات مهلک به دنبال دارد.

در پایان خواهش می کنم به بند بند نظرم دقیق توجه کنید و اگر اشکالی دارید تحلیلی و مستدل بیان کنید.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 55 ، بازدید دیروز: 131 ، کل بازدیدها: 253652
_