اندازه یک انسان
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/5/27:: 12:9 صبح
هر روز که از خواب بلند می شوم ، دنبال گمشده ای هستم، چیزی که باید باشد ونیست چیزی که جای خالی اش آرامش را از من گرفته، فکر می کنم این تنها من نباشم که یک چنین حسی دارم،همه دنبال گمشده ای می گردند ، به امیدی از خواب بلند می شوند و برای رسیدن به آن صبح را شب می کنند واین می شود تمام تکاپوی انسانی این کره خاکی ، و اتفاقا از همین نقطه است که خط ها جدا می شوند وآدم ها اندازه خودشان را پیدا می کنند به اندازه آنچه که دوست دارند گاهی به کوچکی نگاه به یک دختر زیبا، گاهی به اندازه یک مجموعه ی آجر و یا یک شیشه شراب و شاید کمی بزرگتر به اندازه صندلی یک منصب ناب و هزینه آن می شود قطره قطره عمر، قدم به قدم بی کران قلب خسته ام، چقدر دلم گرفته ،ای کاش گاهی برای پیدا کردن زندگی بهتر کمی با دقت نگاه کنیم ،نگاه کنیم به آدم هایی که علاقه هایشان برایمان مبهم است و شاید تا به حال به آنها به چشم امل ودیوانه نگاه کرده ایم،همان ها که خیلی راحت از کنار دوست داشتن های ما رد می شوند، انگار نه انگار ، واقعا اگر دیوانه نیستند حس نشستن پشت رول یک خودرو وداشتن اعتبار بیشتر در حساب خود را به چه می بخشند این همه آرامش آن لبخند آرام اما عمیق نشانه چیست؟ مگر به چه چیز دل بسته اند که به هیچ چیز دل نبسته اند می شود این همه حب ولطافت، این همه آرامش و اطمینان همه و همه از روی خیال باشد این چه خیالی است که این قدر واقعی است ، خیالی فراتر از واقعیت های ما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: المَرءُ مَعَ مَن أَحبَّ آدمی با کسی است که دوستش دارد.میزان الحکمه434