ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/8/15:: 7:6 عصر
هر روز صبح ها تازه می شوند، خورشید طلوع می کند، چه تو خواب باشی چه بیدار .
نمی دانم نفس صبح چرا این قدر پاک است ، نکند به خاطر این که مردمان ساعاتی قبل از این را خوابیده اند و زمین از شر کردار بدشان نفسی آسوده کشیده است یا زمین ساعاتی را استراحت کرده و حالا که بیدار شده شاداب است.
شاید که عاشقی تا صبح چشم برهم نگذارده و در تصور معشوق بوده شاید به خاطر آواز جیرجیرک هاست که تا صبح استغفار کرده اند برای من و تو ، شاید به خاطر قطرات اشکی است که لغزیده بر گونه های یک صاحب دل ، نمی دانم هر چه که هست بیدار باش و ببین که چه زیباست پرتو افشانی عارفانه خورشید.
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/7/20:: 10:20 عصر
التحریر چه مشهور شدی فکرش را هم نمی کردی مگر نه ؟
تا به حال توجه کردی که نام تو همان نام میدان آزادی ایران است ، آزادی که آنهم مثل تو نماد انقلاب ایران شد هر چند که این حرفها در انقلاب ما زیاد رنگ بویی نداشت. نماد ما بیشتر همان شخصیت امام خمینی(ره) بود، اسطوره ایمان ، شجاعت و خودباوری
انقلاب مصر پیروز شد و تو شدی نمادش تا آنجا که وقتی اسپانیایی ها می خواستند به سیاست های دولتشان اعتراض کنند نام محل تجمعشان را گذاشتند التحریر
یک سوال از تو دارم تو که روزها و شبها مونس انقلابیون مصر بودی، تا به حال نام میدان لولو را شنیده ای ؟ اصلا می دانی چنین میدانی هم وجود دارد ، دارد که نه ، داشته ؛ می دانی چه بر سر انقلابیون این میدان می آید؟ مردم جزیره کوچک بحرین را می گویم اصلا می دانی لولو را همان اول انقلابشان خراب کردند ؟ مگر لولو با تو چه فرقی داشت که او را همان ابتدا خراب کردند و تو را نه؟
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/6/12:: 1:47 صبح
جنگ تمام شد اما هنوز پرونده ی انسان های پلید بسته نشده است و از آن طرف هم نسل انسان های پاک روی زمین از بین نرفته است هنوز جنگ است و جدال، جنگ بین نور و ظلمت،جدال بین عاشقانه ها و منفورها
و صفحه ی روزگار هر از چند گاهی نیاز دارد تا خط سرخی بیاید و بر روی تمام خط های پلید کشیده شود، به همان رسم کودکی مان که وقتی مشق هایمان را اشتباه می نوشتیم معلمان خط قرمزی روی آن می کشید که غلط است صحیح بنویس، این بار هم معلم عالم امکان پروردگار مهربان، جوانی را مأمور کرد تا بیاید و با خون پاکش خط بطلانی بکشد بر روی پلیدی های اجتماعی که به خاطر غفلت ما از امر به معروف و نهی از منکر به وجود آمده است ،فریضه ای که روزگاری است به آن بی مهری می شود
عبدالرحمان جان پسرعمه عزیزم یادت هست که با آن لهجه شیرینت می گفتی که کی امام زمان خواهد آمد تا من برایش بجنگم، و من می دانستم که تو اهل شعار نبودی و حرفی را که از دلت برنمی آمد نمی گفتی ، امروز به آرزویت رسیدی، برای چون تویی حیف بود که به مرگ طبیعی از دنیا بروی،لیاقت تو مرگ شرافتمندانه ای چون شهادت بود
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم:شرافتمندانه ترین مرگ شهادت است البحار 100/8/4
نثار روح شهید امر به معروف و نهی از منکر عبدالرحمان قاسمی صلوات
(این شهید بزرگوار در شهرستان لشت نشاء استان گیلان به ضرب چاقوی یک شرور در تاریخ 27 رمضان امسال به شهادت رسید)
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/5/27:: 12:9 صبح
هر روز که از خواب بلند می شوم ، دنبال گمشده ای هستم، چیزی که باید باشد ونیست چیزی که جای خالی اش آرامش را از من گرفته، فکر می کنم این تنها من نباشم که یک چنین حسی دارم،همه دنبال گمشده ای می گردند ، به امیدی از خواب بلند می شوند و برای رسیدن به آن صبح را شب می کنند واین می شود تمام تکاپوی انسانی این کره خاکی ، و اتفاقا از همین نقطه است که خط ها جدا می شوند وآدم ها اندازه خودشان را پیدا می کنند به اندازه آنچه که دوست دارند گاهی به کوچکی نگاه به یک دختر زیبا، گاهی به اندازه یک مجموعه ی آجر و یا یک شیشه شراب و شاید کمی بزرگتر به اندازه صندلی یک منصب ناب و هزینه آن می شود قطره قطره عمر، قدم به قدم بی کران قلب
خسته ام، چقدر دلم گرفته ،ای کاش گاهی برای پیدا کردن زندگی بهتر کمی با دقت نگاه کنیم ،نگاه کنیم به آدم هایی که علاقه هایشان برایمان مبهم است و شاید تا به حال به آنها به چشم امل ودیوانه نگاه کرده ایم،همان ها که خیلی راحت از کنار دوست داشتن های ما رد می شوند، انگار نه انگار ، واقعا اگر دیوانه نیستند حس نشستن پشت رول یک خودرو وداشتن اعتبار بیشتر در حساب خود را به چه می بخشند
این همه آرامش آن لبخند آرام اما عمیق نشانه چیست؟ مگر به چه چیز دل بسته اند که به هیچ چیز دل نبسته اند
می شود این همه حب ولطافت، این همه آرامش و اطمینان همه و همه از روی خیال باشد این چه خیالی است که این قدر واقعی است ، خیالی فراتر از واقعیت های ما
رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: المَرءُ مَعَ مَن أَحبَّ
آدمی با کسی است که دوستش دارد.میزان الحکمه434
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/3/5:: 8:32 عصر
یه شب داشتم می رفتم جایی که یه بچه رو دیدم که کنار خیابون نشسته و یه ترازو جلوش گذاشته ویه کتاب هم دستشه وداره درس می خونه این اولین باری نبود که همچین چیزی می دیدم قبلا هم یه دختر بچه رو دیده بودم که تو هوای سرد داشت دست فروشی می کرد و کنار بساطشم داشت مشقاشو می نوشت خیلی حالم گرفته شده بود این بار هم مثل دفعه قبل ،شاید با خودتون بگید که بابا تو دیگه چه آدم ساده ای هستی خانواده این بچه ها از عمد به این بچه ها می گن این کارهارو بکنن تا دل آدمایی مثل تو به رحم بیاد اونوقت جیب اونا پر پول بشه ،می گم گیرم اصلا شما راست بگین ولی به هرحال چرا باید برای این بچه ها این وضعیت به وجود بیاد ، این قضیه رو هر جورم که بخوای تفسیر کنی حال این بچه ها جای دلسوزی داره و نه فقط دلسوزی ...
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/3/3:: 11:7 عصر
مثل دیروز، مثل هر روز، امروز هم خانه عطر حیات می دهد ،صبح را عطر کوشش تو معنا دار می کند.
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا و روز مادر مبارک
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/2/18:: 10:45 عصر
زمانی همه چیز روشن خواهد شد، همه خواهند دانست که چه کسی بودی وجایگاهت را خواهند شناخت ، خواهند فهمید که فدک را برای فدک نخواستی بلکه تنها هدفت رسوا شدن غاصبان بود، غاصبانی که شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وام سلمه را نپذیرفتند در حالی که هر دو مورد وثوق پیامبر بودند وحتی شهادت یک نفرشان هم کافی بود، و اگر مردم مدینه کور نبودند می دیدند که نگاه غاصبان با نگاه پیامبر صلی الله علیه وآله یکی نیست. فدک غصب شد و مردم مدینه بیدار نشدند، این واقعه ماند تا چراغ راهی باشد برای آیندگان.
و کسی نپرسید که چرا روزها وشبها بلند می گریستی تو که خود می دانستی آزار همسایه کار درستی نیست پس چرا به آهستگی برای پدرت عزاداری نکردی ونفهمیدند که گریه های تو برای عزای بزرگ تری است، نفهمیدند که تو می گریستی چون بعد از رفتن پدرت حق هم از دلهای این مردم رفت، تو می گریستی چون وصیت پدرت را خانه نشین کردند...
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/2/14:: 6:11 عصر
مدتی بود که قصد داشتم که برای شیعیان مظلوم بحرین دل نوشته ای بنویسم ولی قلم تو دستم نمی چرخید شهادت کودک 6 ساله بحرینی بهانه ای شد که تا حال درونم رو به روی کاغذ بیارم ،البته این فقط گوشه ای از غوغای درونمه.
چه آرام وتنها پر می کشید،حتی سالها ماندن در جزیره ای کوچک شجاعت پرواز را از شما نگرفته است ، و بعد از سالها اسارت در چنگال درندگان هنوز رسم عاشقی را فراموش نکرده اید، دنیا در هوسش سرمست است و صدای ناله های جگر خراشتان را نمی شنود، بگذار که نشنوند مگر شما برای دموکراسی و انسان پرستی پرپر می شوید که چشم امیدتان به دنیا باشد.
مگر گناه شما چه بود که تا لب به سخن گشودید (وتنها لب به سخن گشودید ونه چیز دیگر) درندگان آل سعود وآل خلیفه به شما حمله ور شدند؟ مگر تفاوت شما با مصر و تونس و یمن چیست؟ که حاضر نیستند حتی یک لحظه صدایتان را تحمل کنند و تا این حد بودنتان را سانسور می کنند!
باید بگویم واگر نگویم بغض گلویم را می درد ، باید بگویم که آل خلیفه و آل سعود و حتی استکبار جهانی از شما می هراسند چون شما مردم جزیره کوچک بحرین دوباره ندای تاریخی جریان حق را سر داده اید وآنها خوب می دانند که مردمان این جریان استوار و محکم پای حرفشان می ایستند و
اگر جان بگیرند دیگر جایی برای ناحق باقی نخواهد ماند.
به یاد شهدای مظلوم بحرین
که به آنها افتخار می کنم.
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/2/2:: 7:48 عصر
خواسته های اساسی مردم بحرین:
ایجاد قانون اساسی برگرفته از متن مردم از طریق مجلس منتخب مردم
حق آزادی های سیاسی
دولت منتخب مردم در سایه پادشاهی مشروطه
خواسته های فرعی:
گامهای عملی برای جلوگیری از انتشار واشاعه فساد اخلاقی و اقتصادی و...که نیاز به تصمیم جدی دارد وجای هیچ چشم پوشی نیست.
اگر کسی این مطالبات را زیاد بداند در زمانی غیر از این زمان زندگی می کند وطرز تفکر او هیچ تناسبی با خواسته های امروزه ی مردم ندارد چرا که تحقق این مطالب بسیار سهل وآسان است.
قسمتی از خطبه های نماز جمعه آیة الله شیخ عیسی احمد قاسم (حفظه الله)
ارسال شده توسط محمد وحیدی نژاد در 90/1/30:: 10:23 عصر
واقعا ما پیشرفتمونو مدیون مکتب ایرانی هستیم؟!
یعنی نژاد ایرانی تافته جدا بافتست؟!
پس چرا اون تمدنه ایرانی که بهش افتخار می کنیم افول کرد؟!
چرا ساسانیان از اعراب مسلمان شکست خوردن؟!
چرا سالها ایرانیها زیر یوق استعمار زندگی کردن؟!
و آیا این انقلاب به خاطر مکتب ایرانی پیروز شد؟!
شهدای ما برای مکتب ایرانی شهید شدن؟!
به خاطر مکتب ایرانیه که مسلمان ها رهبر ما رو این قدر دوست دارند؟!
عزت و سربلندی ایران وکمکهای الهی به این کشور به خاطر مکتب ایرانیه؟!
واقعا معنی این حرفا اونم تو زمانی که قلبهای مسلمان ها داره به هم نزدیک میشه چیه؟!