برگ های عَشَقه

این روزها ست زدن در بین مردم خیلی مد شده است!

حتی این اصل ارزشمند پا را فراتر از ست زدن لباس گذاشته است و وارد تئوری های اداره کشور هم شده است!

مثلا آقای حسن روحانی رئیس‌جمهور کشورمان در همایش بانوی انقلاب گفتند:

متأسفانه در جامعه امروز ما نهی از منکر فقط در برخی از خیابان‌ها و آن هم علیه زنان است و بس؛ امروز بزرگترین منکر ما بیکاری در جامعه و کم‌آبی است و بزرگترین معروف ما توسعه اقتصادی کشور است. چطور منکر و معروف اینقدر مقامش پایین آمد و کی منکر و معروف را از مسائل اصلی اجتماعی به چند فرع تنزل داد؟ البته فروع اسلام هم مهم است ^₁.

این جا بود که فهمیدم ، چون یک چشم در حال کور شدن است باید چشم دیگر را هم رها کرد تا کور گردد!

حتما می پرسید خب چرا چشم مریض را مدوا نمی کنی؟

درست است که ریش و قیچی اقتصاد دست خود دولت است، ولی از آن جایی که اصلاح اقتصاد وقت و مشقت فراوان می برد، بهتر است برای ست کردن امورکشور،  فرهنگ را هم از این که هست بیشتر رها کنیم!

چه ایرادی دارد، بگذار در کنار اجرا نشدن اقتصاد مقاومتی و فساد در امورات اقتصادی و... ، همچنان ایران یکی از بزرگترین وارد کنندگان لوازم آرایشی در دنیا باشد، تا شاید کشورهای غربی به خاطر این واردات گسترده رحمی به ما کنند و تحریم را بردارند و ما بیشتر وارد کنیم و اقتصاد کشور سرحال بیاید، اقتصاد که درست شد ، فرهنگ هم خود به خود درست می شود. درست هم نشد ایرادی ندارد چون فروعات است!( در حاشیه می گویم ، این حرف ها که می گویند تمدن بزرگ اسلامی در اندلس براثر انحطاط فرهنگی نابود شد دروغی بیش نیست، آنها هم حتما توسعه اقتصادی را خوب پیگیری نکردند که نابود شدند.)

بگذار آمارهای طلاق بر اثر برنامه های ضدفرهنگی ماهواره ها روز به روز بیشتر گردد، تا بلکه زن و مرد از هم جدا گردند، در این صورت زن هم مجبور می شود کار کند و این یعنی نیروی کار دو برابر (تازه زنان نیروی کار ارزان تر هم هستند) و همه منجر می شود به اقتصاد بهتر!

ببینید عجب ثمرات خیری دارد این قانون ست زدن!

1- آدرس سخنان آقای روحانی رئیس‌جمهور کشورمان در همایش بانوی انقلاب

سالی که نکوست از بهارش پیداست

امسال بهار عطر آمدنت را می دهد، برگرد.

به مناسبت پخش دوباره سریال خانه سبز از شبکه دوم سیما!

چیز زیادی نمی خواهم بگویم! فقط این که همیشه این طور نیست که قدیمی بودن یک چیز ، نشانه کم رنگ بودن آن باشد!

خانه سبز همچنان سبز است و با طراوت، باطراوت تر از خیلی جدیدها، با آن داستان های گیرا و روان و ریتم شاعرانه اش، وصدای زنده یاد خسرو شکیبایی!

مخصوصا داستان امشب، درباره جانباز عاشق(محمد) که دوست داشت پر بکشد و بالا برود.

برخی رنگین فکرها عقیده دارند که هرطور شده باید با غرب کنار اومد، حتی اگر شده با یک توافق یکم بد، یا اگر راضی نشدن یکم بدتر !! برو تا آخر!! به هرصورت باید با دنیا(آمریکا،انگلیس،فرانسه،آلمان) آشتی کرد!! چرا بی جهت خودمون رو اذیت کنیم؟!

کاری به درست و غلط حرفشون ندارم! فقط می خوام به یه نکته ادبی اشاره کنم!

اگر احیانا با این افراد روبه رو شدید، در پایان دیدار از عبارت " عزت زیاد"  استفاده نکنید، چون به احتمال زیاد متوجه منظورتون نمیشن و ممکنه احساس کنن که دارید بهشون توهین می کنید!

به جاش می تونید بگید، آب و دونت زیاد ، قطعات خودروت زیاد، سفر کانادا و فرانست زیاد، چندرغاز پول خودت که غربی ها چیکه چیکه پست می دن زیاد و جملاتی شبیه این ها!!

والعصر

إن الانسان لفی خسر

انسان پیوسته در حال خسران است، خسرانی که خداوند آن را سد کننده راه سعادت می داند(حرام) و یا آن را کم کننده سرعت رشد انسان می داند(مکروه) .

إلا الذین آمنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر

مگر این که جلوی این خسران را با کاری بگیرد که خداوند آن را برای سعادت ما ضروری می داند (واجب)  و یا به رشد ما کمک می کند(مستحب).

بنابراین چه معنایی دارد که بگوییم ،کاری وجود دارد که خداوند نسبت به آن بی طرف است؟(مباح یا اباحه خاصه)

انسان یا درحال رشد است یا در حال سقوط ، حالت سکون ندارد. این واقعیت تکوین است و تشریع هم بر اساس تکوین است.

شاید نمی شه بهش شعر گفت چون تخیل شعری پایینی داره بهتره بهش بگیم نظم و اینک اولین نظمم را تقدیم می کنم.

نذار بشه تاریخ تو فراموش ، عبرت هاشو شده با میخ بکن آویزه گوش 

یادته چند سال پیش شلوغ شده بود حسابی ، بعد حضور هشت و چهار  یه درصد حسابی

ما این فتنه رو نداشتیم، از قدیما یه دشمنایی داشتیم خبر از این گزینه شون نداشتیم،

فکر نکن همه گزینه هاشون روی میزه، نقشه کشی برای انقلاب مخملی آپشنه زیره میزه

این وسطم یه عده ی کم خرد ، شدن نگران رای های تو سبد

تو خیابونا راه افتادن، جلوی مسیر ملت ایستادن

مرغشون یه پا داشت ، موسوی رای بیشترو داشت

هیچ سند و مدرکی نداشتن ، دست از سر خلق خدا بر نمیداشتن

آسیب به کشور براشون مهم نبود، سوال دارم عزیزان دیکتاتوری غیر این بود؟

اذیتتون نکنم خلاصه تهرانو کرده بودن میدون جنگ، فیلمشو میگرفتن میفرستادن واسه فرنگ

غربی ها بدجوری خوش خوشونشون بود، رویای شیرینشون موسوی و کروبی و سومی بود

امید داشتن که انقلاب مخملی بشه پیاده، سبزه اموی به اسمه علوی بشه پرچم ایران غربزده

یانکی ها خبر نداشتن که اینجا اوکراین نیست، صاحب اون احمدی نژاد و این و آن نیست

رهبر اون نائب امام این زمانه، سایه ولی عصر تا وقتی مردمش بصیرن بر سر ما مستدامه

مردم ما تا مدتی صبور بودن ، منتظر عبور فریب خورده ها از این مسیر پر دود بودن

وقتی دیدن برای یه عده مرزی نداره سفاهت و خیانت، 9 دی 88 ریختن تو خیابونو کشورو کردن قیامت

بعد اون دُم این فتنه گرا قیچی شد،  یه بار دیگه آرزوی لشکر تزویر هیچی شد

حالا بعد چند سال میگن بیایید سران فتنه گرو ببخشید، یکی نیست بگه آدمه عاقل مگه میشه گنهکار طلبکارو  بخشید.

صبح است،گرد روشن بیداری بر شهر می ریزد،کم کم هیاهوی زندگی جاری می شود، یک روز دیگر فرصت بهتر بودن داریم.

کاری با چرایی هایش نداشته باش!

عزاداری ات را بکن!

حرف هایی نزن که باعث ناراحتی دیگران گردد!

با این درگیری ها، ثواب و حال معنوی ات به هم می خورد!

جوانک نادانی گفت: پس چه خوب کردند مردم زمان حسین که خود را قاطی سیاست نکردند!

تمام قد خوبی ها روبروی تمام قد پستی ها!

غربت زلال ها در محاصره لجن زارها؛ غربتی حاصل از هوس پرستی و غفلت مردم زمانه!

گریه ندارد؟!

 این جاری اشک زلالمان می کند و مسیر امروزمان را روشن...

تاریکی هم خوب است،خوبیش وقتی معلوم می شود که به فکرهای عمیق فرو میروی،سکوت و تاریکی شب به دور از هیاهوی صداها و رنگ ها لحظه های نابی است برای فکر کردن،به خود ، به دیگران،زیبایی ها ،هستی،ترس ها،و گشتن به دنبال این که کدام حس مطمئن تو را رها میکند از واهمه ها؟

تاریکی هم خوب است!

وقتی در میان سکوت و خواب هیچ ها خودش را پیدا میکنی!

تپیدن قلبت را احساس میکنی،نوازش مهربانه او چشمانت را خیس میکند!

آنوقت همه واهمه ها در حضور او میشود توهم!

او می ماند و قلبی که از عشق به بی نهایت می تپد !

تاریکی عجب دلنشین است!

هیچ چیزش بی حکمت نیست!

با خودم میگویم هنوز خیلی راه است تا بلندای فکرهای عمیق!